شیطان، جلوهی جامع مستعاذٌمنه
در ادامهٔ بحث «انس با قرآن» (جلسۀ چهل و ششم، 6 ذیالقعده 1434) به تبیین موضوع «شیطان، جلوه کامل مستعاذٌمنه» میپردازیم.
در ادامهی بحث انس با قرآن، رسیدیم به معرفی «مستعاذٌمنه». اما پیش از بحث درباره جلوهی جامع مستعاذٌمنه یعنی شیطان، دو کلمه به معنای پناهگاه را معرفی میکنیم.
کلمهی اول «مفزع» است که به معنای ملجأ و پناهگاه میباشد؛ البته معنای اختصاصی «فزع»، گرفتگی و انقباض در بدن و به شدت ترسیدن و بیمناک شدن از چیزی است.
کلمهی بعدی که به معنای پناهگاه است، «محیص» میباشد:
"وَ كَمْ أهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحیصٍ."[1]
و چه بسیار اقوامى كه پیش از آنان هلاك كردیم كه از آنان نیرومندتر بودند و به سرزمینها رفتند، آیا توانستند پناهگاهى بیابند؟!
محیص در این آیه، به معنای پناهگاه است و معنای اختصاصی آن، دور و منحرف از حق و رسیدن به سختی است.
حال میخواهیم بدانیم باید از چه کسی و به چه کسی پناه ببریم؛ به آیه 98 از سوره نحل توجه کنید:
"فَإِذا قَرَأتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ."
هنگامى كه قرآن میخوانی، از شیطان راندهشده به خدا پناه بر.
این آیه «مستعیذ» را انسان، «مستعاذٌبه» را الله و «مستعاذٌمنه» را شیطان معرفی میکند. مستعیذ با استعاذه، از مستعاذٌمنه و جلواتش برمیگردد و به مستعاذٌبه رجوع میکند. البته منظور از رجوع، رجعتی وجودی و حقیقی است.
شیطان به عنوان جلوهی جامع مستعاذٌمنه، در هر میدان، جلوه یا جلوات خاصی را برای انسان، ظهور میدهد که آدمی باید متناسب با هر جلوه، به اسم خاصی از اسماء مستعاذٌبه که نقطه مقابل آن جلوهی شوم است، پناه ببرد. مثلاً یکی از جلوات شیطان، "الشَّیطانُ یعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ یأمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ"[2] است؛ در اینجا مستعاذٌمنه در جلوهی فقر و فحشاء، فریب میدهد و از مستعاذٌبه دور میکند و انسان باید برای رهایی از این دام، به جلوات مغفرت، فضل، وسعت و غنای خداوند رجوع کند؛ چنانکه در ادامهی همین آیه آمده است: "وَ اللهُ یعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ".
البته دقت کنید که چنین رجوع و پناه بردنی ممکن نیست، مگر اینکه ما مستعاذٌبه را بشناسیم؛ و متأسفانه اغلب ما، با وجود اینکه خیلی چیزها را در اطرافمان میشناسیم و میتوانیم آنها را تعریف کنیم، نمیتوانیم خدای خود یعنی الله را تعریف کنیم. تعریف الله یعنی معرفت به خداوند و رؤیت حق با چشم قلب. اینکه میبینیم در روز، بارها میگوییم "أعوذ بالله"، اما عملاً از جلوات ظلمانی شیطان به جلوات نورانی رحمان رجوع نمیکنیم، به همین دلیل است که خدایمان را آنگونه که شایسته است، نمیشناسیم و نمیدانیم او نه در مفهوم، بلکه باید به ادراک قلبی تعریف شود و کسی که چشم قلبش خوب ببیند، مانند مولایش گواهی میدهد که: "ما رأیت شیئاً إلاّ رأیت الله قبله و معه و بعده"[3].
به هر حال، بحث معرفت نسبت به خداوند، بحثی طولانی و مفصل است که در اینجا به آن نمیپردازیم. اما پس از مستعاذٌبه، باید مستعاذٌمنه یعنی شیطان را بشناسیم. بعضی از لغتنامهها، حرف "نون" در شیطان را زاید میدانند و بر این اساس، شیطان را از ریشهی "شاط یشیط" معرفی میکنند که به معنیِ "از خشم سوختن و شدت غضب" است.
باید دقت داشت شیطان، اسمی است برای هر فرد پلید و بدخو از جن و انس؛ و ابلیس ملعون، تنها یکی از جلوات شیطان است. یعنی شیطانی بودن، انتخابی است برای موجود مختار که میتواند هم به انسانها متعلق شود و هم به اجنه. به عبارت دیگر، خداوند همهی هستی را آفریده تا مظهر او باشند و از میان تمام موجودات، تنها به جن و انس برای مظهر شدن یا نشدن، اختیار داده است. اما شیطان نخواست مظهر شود و به دلیل حسد و خودبینی، از سجده بر آدم، سر باز زد؛ لذا رانده و مطرود شد و پس از آن، تمام تلاشش بر این تعلق گرفت که نگذارد دیگران مظهر خداوند شوند و شهد شیرین تخلق اسماء را بچشند. بنابراین او با علم و اختیار و نه از روی جهل و اجبار، از فرمان خدا سرپیچی کرده است.
حال به چند آیات دربارهی شیطان، اشاره میکنیم:
- "وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَینَّاها لِلنَّاظِرینَ. وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَیطانٍ رَجیمٍ."[6]
در آسمان، برجهایى قرار دادیم و براى بینندگان، آن را زینت بخشیدیم؛ و آسمان را از هر شیطان راندهشده، حفظ كردیم.
آیه به زینت داده شدن آسمان با ستارگان اشاره میکند؛ اما در معنای عمیقتر، میتوان سماء را قلب دانست و زینت آن را ایمان؛ چه، خداوند در آيه دیگر فرموده است: "وَ لكِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الإیمانَ وَ زَینَهُ فی قُلُوبِكُمْ"[7]. در معنای باطنی، خداوند قلبهای ما را از دستدرازی شیطان، حفظ میکند. قلب، حرم و عرش الهی است؛ به همین دلیل، قلب نوع انسانها در اشتباهات و گناهان، به آنها هشدار میدهد و آنها را به توبه و بازگشت به سوی حق، دعوت میکند؛ از این رو انحراف قلب، خیلی سخت اتفاق میافتد.
- "إِنَّا زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْكَواكِبِ. وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَیطانٍ مارِدٍ."[8]
ما آسمان دنیا را به زینت ستارگان آراستیم؛ و از شیطانهاى مارد، محفوظ داشتیم.
اینجا آسمان، با دنیا همراه شده است؛ بر خلاف آیهی قبل که سماء مطلق، ذکر شده بود. آسمانی که دنی و پست است، به مرتبهی پایینتری از قلب اشاره دارد و آن، عالم صفات است که با ستارگان صفات خوب، زینت داده میشود.
این آیه، صفت مارد را برای شیطان، عنوان کرده است. مارد به معنای عاری از خیر است؛ یعنی حتی اگر شیطان، مطلب خوبی را به ما القا کند، باید توجه داشته باشیم که آن مطلب به ظاهر خوب، برای ما خیری ندارد؛ یعنی ممکن است آلوده به ریا، منفعت شخصی، راضی کردن غیر الله و... باشد. اینجاست که باید گفت حتی اگر صفات خوبی داشته باشیم، اما آن صفات خالص برای خدا نباشد، به نحوی در مسیر شیطان است.
- "وَ مِنَ الشَّیاطینِ مَنْ یغُوصُونَ لَهُ وَ یعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظینَ."[9]
و از بین شیطانها، گروهى را رام او كردیم كه برایش در دریاها غواصى میكردند و نیز كارهایى غیر از این انجام میدادند و ما نگهبانشان بودیم.
این آیه به حکومت حضرت سلیمان اشاره دارد که در آن حکومت شیاطین در خدمت آن بزرگوار قرار گرفته بودند.
- "وَ إِمَّا ینْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّیطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ."[10]
و هرگاه وسوسهای از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ كه او شنونده و داناست.
- "یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیطانَ إِنَّ الشَّیطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیا."[11]
اى پدر! شیطان را پرستش مكن، كه شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود.
- "هَلْ اُنَبِّئُكُمْ عَلی مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطینُ، تَنَزَّلُ عَلی كُلِّ أفَّاكٍ أثیمٍ، یلْقُونَ السَّمْعَ وَ أكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ."[12]
آیا میخواهید به شما خبر دهم كه شیطانها بر چه كسانى نازل میشوند؟ شیاطین بر هر شخص بسیار دروغگوى بدكار، نازل میشوند. شنیدنیهاى خود را به دیگران القا میكنند و بیشترشان دروغگو هستند.
"افّاک" دروغگویی است که صفت دروغگویی برای او ملکه شده است. او در تمام خیراتش با شیطان است و حتی حسنهایش هم بدی است.
- "یا أَبَتِ إِنِّی أَخافُ أَنْ یمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَكُونَ لِلشَّیطانِ وَلِیا."[13]
اى پدر! من از این میترسم كه از سوى خداوند رحمان، عذابى به تو رسد، در نتیجه از اولیاء شیطان شوی!
این آیه نشان میدهد برای انسان، مرحلهای از پستی و شقاوت وجود دارد که ولیّ شیطان میشود. در این مرحله، هم خودش افسارش را تماماً به دست شیطان داده، هم به حدی از ظلمت و شیطنت رسیده که شیطان، افسار برخی پیروان خود را نیز به دست او میدهد تا او سرپرستشان باشد!
در جلسات بعد، بحث شیطان و مستعاذٌمنه را ادامه میدهیم.
[1]- سوره ق، آیه 36.
[2]- سوره بقره، آیه 268 : شیطان، به شما وعدهی فقر و تهیدستى میدهد و به فحشا امر میكند؛ ولى خداوند به شما وعدهی آمرزش و فزونى میدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع است و دانا میباشد.
[3]- رجوع کنید به درخشان پرتویی از اصول کافی، ج6، ص53؛ ج4، ص38.
[4]- سوره حجر، آیه 29 : در او از روح خود دمیدم.
[5]- سوره بقره، آیه 30 : کسی که در زمین فساد و خونریزی میکند.
[6]- سوره حجر، آیات 16 و 17.
[7]- سوره حجرات، آیه 7.
[8]- سوره صافات، آیات 6 و 7.
[9]- سوره انبیاء، آیه 82.
[10]- سوره اعراف، آیه 200.
[11]- سوره مریم، آیه 44.
[12]- سوره شعراء، آیات 221-223.
[13]- سوره مریم، آیه 45.
نظرات کاربران